روانشناسی خانواده

زوج شدن و پیوند دو خانواده در مسیر زندگی مشترک

زوج شدن و پیوند دو خانواده در مسیر زندگی مشترک

زوج شدن و پیوند دو خانواده در مسیر زندگی مشترک

چه چیزهایی را از خانواده‌ها برای ازدواج‌مان به ارث ببریم و کدام‌ها را آگاهانه تغییر دهیم؟

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که وقتی دو نفر تصمیم می‌گیرند زندگی مشترکشان را آغاز کنند، همه نگاه‌ها فقط به خود آن‌ها دوخته می‌شود. در ظاهر ماجرا، انگار داستان فقط درباره مریم و علی است که می‌خواهند خانه و زندگی مشترک خودشان را بسازند. اما اگر کمی دقیق‌تر نگاه کنیم، متوجه می‌شویم که این تصمیم، در واقع، پیوندی میان دو نظام خانوادگی متفاوت است. همان‌طور که دو رودخانه وقتی به هم می‌پیوندند، جریان تازه‌ای را شکل می‌دهند، ازدواج هم دو خانواده را در یک مسیر جدید قرار می‌دهد.

در این مرحله، خانواده‌ها ناچارند درباره مرزها، نقش‌ها و حتی آداب کوچک روزمره دوباره فکر کنند. چه کسی در مهمانی‌ها دعوت می‌شود؟ چه کسی تصمیم‌گیرنده مسائل مالی است؟ حتی اینکه چه زمانی به خانه والدین سر بزنند، می‌تواند تبدیل به مسئله‌ای جدی شود. این‌ها فقط جزئیات ساده نیستند؛ بلکه نشانه‌هایی هستند از اینکه هر خانواده چطور جای خود را در رابطه جدید پیدا می‌کند.

گاهی زوج‌ها تصور می‌کنند که فقط با همسرشان زندگی می‌کنند، اما واقعیت این است که هرکدام میراثی از ارزش‌ها، عادات و انتظارات خانواده خود را هم با خود می‌آورند. به همین دلیل است که گاهی تنش‌های پنهان شکل می‌گیرد؛ تنش‌هایی که اگر خودآگاه مدیریت نشوند، به مرور در زندگی روزمره آشکار می‌شوند. آیا تا به حال برایتان پیش آمده که احساس کنید همسرتان هنوز تحت تأثیر خانواده خودش تصمیم می‌گیرد؟ این پرسش بسیاری از زوج‌هاست.

مذاکره مرزها؛ گفتگوی نانوشته میان خانواده‌ها

فرض کنید مریم عادت دارد هر جمعه به خانه خانواده‌اش برود، در حالی که علی خانواده‌ای دارد که آخر هفته‌ها را به سفر دسته‌جمعی اختصاص می‌دهند. اینجا یک انتخاب ساده مثل گذراندن جمعه می‌تواند تبدیل به چالش شود. پشت این انتخاب، موضوع عمیق‌تری وجود دارد: مرزگذاری. زوج‌ها باید یاد بگیرند که چگونه از آزادی و نیازهای فردی خود دفاع کنند، در حالی که هم‌زمان به پیوند خانوادگی جدیدشان هم وفادار بمانند.

این مرزها از همان ابتدا تعیین نمی‌شوند؛ بلکه طی گفتگوی روزمره، تجربه‌های مشترک و حتی تعارض‌ها ساخته می‌شوند. گاهی لازم است زوج‌ها بارها بر سر یک موضوع کوچک بحث کنند تا بالاخره راه‌حلی پیدا کنند که هم برای خودشان و هم برای خانواده‌هایشان قابل‌قبول باشد. در این فرایند، زوج شدن چیزی فراتر از یک قرارداد اجتماعی است؛ تبدیل به هنر گفتگوی مداوم و انعطاف‌پذیری می‌شود.

یکی از نکات مهم این است که مرزها همیشه واضح و روشن نیستند. مثل یک نقاشی آبرنگ که خطوطش در هم می‌روند، مرزهای خانوادگی هم می‌توانند در لحظاتی نرم‌تر یا سخت‌تر شوند. مثلا ممکن است زوج تصمیم بگیرند در دوران تعطیلات نوروزی چند روز را با خانواده یک طرف و چند روز را با خانواده دیگر بگذرانند. این انعطاف‌پذیری به آن‌ها کمک می‌کند که تنش‌ها کاهش یابد و احترام به هر دو طرف حفظ شود.

انتظارات پنهان و نقش‌های تازه

وقتی دو نفر ازدواج می‌کنند، هر کدام با بسته‌ای از انتظارات وارد رابطه می‌شوند. این انتظارات همیشه به زبان نمی‌آیند؛ گاهی ناخودآگاه شکل گرفته‌اند. مثلا علی انتظار دارد همسرش مانند مادرش نقش اصلی را در آشپزی داشته باشد، در حالی که مریم تصور می‌کند وظایف خانه باید میان هر دو تقسیم شود. اگر این انتظارات نادیده گرفته شوند، به مرور تبدیل به رنجش می‌شوند. به همین دلیل، گفتگوهای صادقانه در ابتدای زندگی مشترک اهمیت حیاتی دارند.

از سوی دیگر، زوج‌ها باید نقش‌های تازه‌ای را برای خودشان تعریف کنند. آن‌ها دیگر فقط فرزند خانواده‌هایشان نیستند؛ بلکه شریک زندگی یکدیگر هم هستند. این تغییر هویت به‌معنای آن است که باید میان وفاداری به خانواده اصلی و مسئولیت در قبال زندگی جدیدشان تعادل برقرار کنند. تعادلی که همیشه ساده نیست و گاهی مثل راه رفتن روی طناب باریک، نیاز به تمرکز و تمرین دارد.

یکی از پرسش‌هایی که می‌تواند برای هر زوجی مطرح شود این است: «ما چطور می‌خواهیم خانواده جدیدمان را بسازیم؟» این پرسش، دریچه‌ای است به سمت گفتگوی سازنده و تصمیم‌گیری مشترک. هر پاسخی که داده شود، پایه‌ای خواهد بود برای الگوهای همکاری آینده. اگر زوج‌ها در این مرحله شفاف و صادق باشند، می‌توانند بنیانی محکم برای زندگی مشترکشان بنا کنند.

چه چیزهایی را از خانواده‌ها برای ازدواج‌مان به ارث ببریم و کدام‌ها را آگاهانه تغییر دهیم؟

چالش‌ها و فرصت‌های پیوند دو خانواده در آغاز زندگی مشترک

تصور کنید مریم در خانواده‌ای بزرگ شده که سر میز غذا همه منتظر می‌مانند تا بزرگ‌تر سفره را باز کند، در حالی که در خانواده علی هر کس هر وقت گرسنه باشد سراغ غذا می‌رود. شاید در نگاه اول این موضوع خیلی ساده به نظر برسد، اما وقتی این دو عادت متفاوت در زندگی مشترک برخورد کنند، می‌تواند به سوءتفاهم یا حتی ناراحتی تبدیل شود. اینجاست که زوج‌ها باید یاد بگیرند با گفتگوی آرام و احترام به تفاوت‌ها، شیوه تازه‌ای خلق کنند که برای هر دو مناسب باشد.

این مثال‌های کوچک یادآور این حقیقت‌اند که ازدواج فقط ترکیب دو نفر نیست، بلکه ترکیب دو فرهنگ خانوادگی است. خانواده‌ها مثل دو باغ‌اند که هر کدام گیاهان و رنگ‌های خاص خود را دارند. وقتی این دو باغ در کنار هم قرار می‌گیرند، هم می‌توانند چشم‌اندازی زیبا خلق کنند، و هم اگر رسیدگی درست نشود، شاخه‌هایشان ممکن است در هم گره بخورند و مانع رشد شوند.

در چنین شرایطی، پرسش مهم این است: آیا زوج‌ها می‌خواهند صرفاً تقلیدی از خانواده‌های پیشین خود باشند، یا اینکه تصمیم دارند الگویی نو برای زندگی مشترکشان بسازند؟ این پرسش می‌تواند راهی باشد برای خودآگاهی و انتخاب مسیر آگاهانه. پاسخ به این پرسش آسان نیست، اما هر گفتگوی صادقانه‌ای که درباره این تفاوت‌ها شکل می‌گیرد، قدمی به سوی ساختن هویتی تازه برای خانواده جدید است.

قدرت پیوندهای عاطفی و حمایت اجتماعی

یکی از منابع مهم برای دوام زندگی مشترک، وجود شبکه حمایتی است. زمانی که زوج‌ها رابطه‌ای مثبت با خانواده‌هایشان برقرار کنند، احساس می‌کنند پشتوانه‌ای عاطفی دارند. تصور کنید علی بعد از یک روز کاری سخت به خانه برمی‌گردد و مادرش برای او و مریم غذایی فرستاده است. این حرکت ساده می‌تواند پیامی از حمایت و محبت باشد. چنین لحظاتی یادآور این واقعیت‌اند که پیوند خانوادگی فقط منبع تعارض نیست، بلکه منبعی ارزشمند از محبت و انرژی هم می‌تواند باشد.

البته این حمایت‌ها گاهی می‌توانند بیش از حد هم بشوند. وقتی خانواده‌ها بیش از اندازه در تصمیمات روزمره زوج دخالت کنند، همان حمایتی که در ابتدا آرامش‌بخش بود، به بار سنگینی تبدیل می‌شود. بنابراین زوج‌ها باید مرزی سالم میان «حمایت» و «دخالت» تعریف کنند. این مرزگذاری، همانند ریشه‌های درخت است؛ اگر خیلی سست باشد، درخت سرپا نمی‌ماند و اگر خیلی سخت و بسته باشد، جریان آب و مواد غذایی قطع می‌شود.

به همین دلیل، لازم است زوج‌ها به‌طور خودآگاه بررسی کنند که چه نوع رابطه‌ای با خانواده‌هایشان می‌خواهند. آیا می‌خواهند پیوندها پررنگ باشند و هر هفته کنار هم جمع شوند، یا ترجیح می‌دهند فاصله بیشتری داشته باشند و استقلال بیشتری احساس کنند؟ هیچ پاسخ درست یا غلطی وجود ندارد؛ آنچه مهم است، توافق و رضایت دو طرف است.

همکاری به‌جای رقابت میان خانواده‌ها

گاهی دیده می‌شود که خانواده‌ها ناخودآگاه وارد نوعی رقابت می‌شوند. مثلا ممکن است خانواده علی انتظار داشته باشند نوروز را نزد آن‌ها بگذرانند، در حالی که خانواده مریم نیز همین انتظار را دارند. این نوع رقابت‌ها اگر حل نشود، به‌مرور تنش ایجاد می‌کند. اما اگر زوج‌ها بتوانند نگاهشان را از رقابت به همکاری تغییر دهند، ماجرا شکل دیگری پیدا می‌کند. مثلا می‌توانند تصمیم بگیرند نوروز را دو بخش کنند: بخشی با خانواده علی و بخشی با خانواده مریم. به این ترتیب، به جای آنکه خانواده‌ها در دو سوی مقابل قرار بگیرند، در یک همکاری جمعی شریک می‌شوند.

نمونه دیگر وقتی است که یکی از خانواده‌ها از نظر مالی توانایی بیشتری دارد و می‌خواهد در تأمین مخارج زندگی زوج نقش پررنگی داشته باشد. در نگاه اول، این کمک ممکن است نعمت بزرگی باشد، اما اگر طرف دیگر احساس کند که شأنش نادیده گرفته می‌شود یا تعادل رابطه برهم خورده است، کمک مالی به منبعی برای تعارض تبدیل می‌شود. گفتگوی شفاف و تصمیم مشترک زوج در چنین شرایطی می‌تواند جلوی بسیاری از سوءتفاهم‌ها را بگیرد.

شاید برایتان جالب باشد که بسیاری از خانواده‌ها وقتی کنار هم قرار می‌گیرند، با وجود همه تفاوت‌ها، می‌توانند مکمل یکدیگر شوند. یکی اهل مهمانی و معاشرت است و دیگری اهل سکوت و آرامش. اگر این دو ویژگی در کنار هم مدیریت شود، زوج می‌توانند از هر دو دنیا بهره‌مند شوند. درست مثل دو رنگ متفاوت که وقتی کنار هم قرار می‌گیرند، ترکیب تازه‌ای می‌سازند.

ساختن آینده‌ای مشترک؛ تصمیمی آگاهانه

در نهایت، ازدواج فرصتی است برای بازتعریف خود. زوج‌ها می‌توانند از خانواده‌هایشان بیاموزند، اما در عین حال انتخاب کنند که کدام بخش‌ها را حفظ و کدام بخش‌ها را تغییر دهند. این انتخاب‌ها شبیه چیدن وسایل برای خانه جدید است؛ بعضی وسایل قدیمی ارزشمندند و باید حفظ شوند، اما برخی دیگر جا برای رشد و تغییر را می‌گیرند و بهتر است کنار گذاشته شوند.

این بازتعریف نیازمند گفتگوی صبورانه و تصمیم‌گیری آگاهانه است. زوج‌ها باید از خود بپرسند: «چه چیزهایی را می‌خواهیم از خانواده‌های خود به ارث ببریم و چه چیزهایی را می‌خواهیم تغییر دهیم؟» پاسخ به این پرسش‌ها تعیین می‌کند که آینده خانواده جدید چگونه خواهد بود. اگر این انتخاب‌ها همراه با احترام متقابل و انعطاف‌پذیری باشد، زندگی مشترک به بستری امن برای رشد و شکوفایی تبدیل خواهد شد.

زوج شدن فقط یک اتفاق نیست؛ مسیری است که هر روز ساخته می‌شود. در این مسیر، هم فرصت‌ها و هم چالش‌ها وجود دارد. اما همان‌طور که دو برگ روی آب می‌توانند با موج‌هایشان در هم تنیده شوند، دو خانواده هم می‌توانند با پذیرش تفاوت‌ها و تلاش برای همکاری، مسیر تازه‌ای را شکل دهند. این مسیر نه تکرار گذشته است و نه بریدن کامل از آن؛ بلکه ترکیبی تازه است که زوج‌ها با دستان خود می‌سازند.

جمع‌بندی مقاله

آنچه در این مقاله دیدیم این بود که «زوج شدن» تنها انتخاب دو فرد برای زندگی مشترک نیست، بلکه پیوندی میان دو نظام خانوادگی و فرهنگی متفاوت است. در این مسیر، زوج‌ها ناچارند مرزهای تازه‌ای را بسازند، نقش‌های خود را دوباره تعریف کنند و میان حمایت و دخالت خانواده‌ها تعادل برقرار نمایند. اگر این مسیر با گفتگوی صادقانه، احترام به تفاوت‌ها و انتخاب‌های آگاهانه همراه باشد، می‌تواند به بستری امن برای رشد، محبت و همکاری تبدیل شود. ازدواج در واقع فرصتی است برای خلق آینده‌ای تازه؛ آینده‌ای که بر پایه همزیستی، انعطاف‌پذیری و ارزش‌های مشترک بنا شده است.

  1. زوج شدن فراتر از پیوند دو فرد است و شامل ترکیب دو فرهنگ خانوادگی می‌شود.
  2. مرزگذاری میان خانواده‌ها فرآیندی تدریجی و انعطاف‌پذیر است که با گفتگو شکل می‌گیرد.
  3. انتظارات پنهان و نقش‌های تازه باید آشکار و بازتعریف شوند تا تعارض‌ها کاهش یابد.
  4. حمایت خانواده‌ها می‌تواند منبع آرامش یا تعارض باشد؛ مرز میان حمایت و دخالت اهمیت دارد.
  5. زوج‌ها با انتخاب‌های آگاهانه می‌توانند آینده‌ای تازه خلق کنند که نه تکرار گذشته است و نه بریدن کامل از آن.

برای اندیشیدن بیشتر

به لحظه‌های کوچک روزمره نگاه کنید؛ محل گذران تعطیلات، ترتیب دید و بازدید و شیوه تصمیم‌گیری مالی سرنخ می‌دهند. از همین الگوها سه اصل مشترک تعیین کنید و درباره‌اش توافق کنید. قانون‌ها را کوتاه بنویسید و هر ماه بازبینی کنید.

یک فهرست دو ستونه بنویسید: ارزش‌های ماندنی و عادت‌های قابل تغییر. کنار هر مورد یک دلیل کوتاه اضافه کنید تا معیارها روشن شود. سپس با هم مقایسه کنید و سه انتخاب اول را اجرا کنید.

با هم سناریوهای واقعی طراحی کنید؛ تماس ناگهانی، پیشنهاد مالی یا نظرخواهی در تربیت فرزند را شبیه‌سازی کنید. برای هر سناریو جمله پاسخ مشترک و حد تماس را از پیش مشخص کنید. نشانه‌های دخالت را تعریف کنید و پاسخ مودبانه اما قاطع را تمرین کنید.

زوج شدن و پیوند دو خانواده در مسیر زندگی مشترک

منبع مقاله

این مقاله از کتاب «The expanded family life cycle_ individual, family, social perspectives-Pearson (2013_2014)» انتخاب شده است.

دیدگاه ناشناس

شما می‌توانید دیدگاه خود را بصورت کاملا ناشناس و بدون درج اطلاعات شخصی خود ثبت نمایید.