اشتیاقهای پنهان؛ چالش نادیدهگرفتن در روابط
نقش اشتیاقها و ناامیدیهای پنهان در زندگی
چگونه نیازهای عمیقمان به تأیید، گاهی رابطه را به چالش میکشند؟
وقتی حس میکنی دیده نمیشی، حتی در کنار شریک زندگیات!
سارا چندینبار به احسان گفته بود که دلش برای روزهای پرهیجان اول رابطه تنگ شده است. آن روزهایی که احسان با اشتیاق از رؤیاهایش میگفت و برایش شعر مینوشت یا برای تعطیلات برنامهریزی میکرد. اما حالا همهچیز سرد شده! احسان اغلب ساکت است، یا پای گوشیاش. وقتی سارا ناراحت میشود و علت را میپرسد، احسان جواب میدهد: «خب دیگه، زندگی همینه. چرا توقع داری همیشه هیجانزده باشم؟» شاید برای سارا هم این سؤال پیش بیاید: «آیا اشتیاق من زیادیه؟ یا شاید اون دیگه من رو نمیخواد؟»
در بسیاری از روابط، اشتیاقهایی درونی وجود دارد که ما از آنها آگاه نیستیم، اما بهشدت بر کیفیت رابطه تأثیر میگذارند. این اشتیاقها همان نیازهای «دیدهشدن» هستند؛ یعنی آن بخشهایی از وجودمان که برای احساس انسجام و امنیت، به تأیید، همدلی، یا حمایت شریک زندگیمان نیاز دارند. ممکن است شما هم تجربه کرده باشید که فقط با یک نگاه گرم، یا جملهای ساده مثل «بهت افتخار میکنم»، چقدر حالتان خوب میشود. چرا اینها انقدر مهماند؟
چون ما انسانها، حتی در بزرگسالی، هنوز هم نیاز داریم کسی ما را «ببیند»، «بفهمد» و «همراهی کند». این نیازها از دوران کودکی شکل گرفتهاند و با ما رشد کردهاند. وقتی این اشتیاقها برآورده شوند، احساس نزدیکی، امنیت و شادی در رابطه شکل میگیرد. اما وقتی بیپاسخ بمانند، ناامیدی، سرزنش یا حتی کنارهگیری عاطفی پدید میآید.
ابژهی خویشتنی یعنی چه؟ و چرا در روابط مهم است؟
شاید واژه «ابژهی خویشتنی» برایتان تازه باشد. اما معنایش بسیار ساده است؛ ما گاهی نیاز داریم دیگران نقشهایی را برایمان ایفا کنند که احساسمان نسبت به خودمان را تقویت کنند. مثلا وقتی شما با اشتیاق در حال تعریف از موفقیتتان هستید و همسرتان با چشمهایی براق و توجه کامل به شما گوش میدهد، این میشود یک تجربه ابژهی خویشتنی مثبت. یعنی آن نیاز عمیق، ضروری و قدیمی برای دیدهشدن توسط فردی دیگر و در بستر رابطه پاسخ میگیرد.
در این موقعیتها، طرف مقابل شما را طوری میبیند که خودتان دوست دارید دیده شوید. تأیید میشوید، تأکید میشوید، و این باعث میشود احساس کنید فردی با ارزش هستید. حالا فرض کنید این تجربه تکرار نشود. یا برعکس، با تمسخر یا بیتفاوتی پاسخ داده شود. اینجاست که حس ناامنی، شرم، یا حتی خشم بصورت ناخودآگاه آغاز میشود.
در بسیاری از زوجها، اختلافات نه از مسائل بیرونی، بلکه از همین تجربیات نادیده گرفتهشده شکل میگیرد. یکی احساس میکند دیده نمیشود و دیگری احساس میکند هر چقدر تلاش میکند، کافی نیست. آیا تا حالا پیش آمده احساس کنید تمام انرژیتان را گذاشتهاید ولی هیچ بازخورد مثبتی نگرفتهاید؟ این همان نقطهای است که اشتیاقهای درونی و قدیمی ما به دیوار ناامیدی برخورد میکنند.
نکته مهم این است که نه این اشتیاقها «زیادی» هستند، نه این ناامیدیها «غیرمنطقی»! بلکه اینها بخشی از ساختار طبیعی روان ما هستند که از دل رابطه با دیگران شکل گرفتهاند. شناختن و درک آنها، میتواند کلید باز شدن گرههایی باشد که سالهاست در روابطمان وجود دارند.
چه چیزی باعث ناامیدی ما میشود؟
گاهی یک کلمه ساده، یک نگاه بیتفاوت، یا فراموشی یک تاریخ خاص، کافی است تا زخمهای قدیمی در دل ما بیدار شوند. نه فقط به خاطر همان موقعیت، بلکه به خاطر تداعی تجربههایی که در گذشتههای دور داشتهایم. مثلا احسان هر بار که مورد انتقاد قرار میگیرد، ناگهان سرد میشود و در خودش فرو میرود. چرا؟ چون در کودکی هر بار که چیزی را درست نمیگفت، با تمسخر پدرش مواجه میشد.
در چنین شرایطی، ناامیدی از طرف مقابل، تنها به رفتار فعلی او مربوط نمیشود. بلکه زنجیرهای از تجربههای گذشته را فعال میکند. بنابراین، وقتی همسرتان ناگهان بیشازحد ناراحت میشود، ممکن است با لایهای از دردهای قدیمی طرف باشید، نه فقط یک دلخوری ساده!
اگر شما هم بارها با این تجربه روبهرو شدهاید، شاید بهتر باشد به جای قضاوت، به این فکر کنید که پشت این واکنش چه اشتیاق یا زخمی پنهان شده؟ آیا او در حال تلاش است که دوباره خودش را در رابطه احساس کند؟
البته شناخت این الگوها ساده نیست. گاهی خودمان هم نمیدانیم چرا ناگهان از یک رفتار کوچک آنقدر ناراحت شدیم. اما همینکه بدانید اشتیاقهای ناخودآگاه برای تأیید شدن چقدر مهم هستند، به سمت همدلی و نزدیکی بیشتر یک قدم برداشتهاید. چون هر دو طرف به آن احتیاج داریم.
وقتی اشتیاق تبدیل به انتقاد میشود
شاید برایتان پیش آمده باشد که از شریکتان بخواهید با شما وقت بگذراند یا بیشتر حرف بزند، اما او واکنشی سرد نشان دهد. در ابتدا، شاید با دلخوری سادهای بگذرید، ولی با گذشت زمان، این دلخوری تبدیل به انتقاد، گلهگذاری یا حتی طعنهزدن میشود. ناگهان خودتان را میبینید که در حال شمردن اشتباههای او هستید، یا با خشم به او میگویید: «تو هیچوقت منو نمیفهمی!»
در واقع، پشت این خشم، اشتیاقی نادیده گرفتهشده، خوابیده است. اشتیاق به اینکه دیده شوید، همراهی شوید، و دوباره در دل رابطهتان زنده باشید. اما چون این اشتیاق بیپاسخ مانده، شکل مخدوشی به خود گرفته و حالا مثل خاری میان شما و او قرار گرفته است. شاید بد نباشد لحظهای با خودتان فکر کنید: «آیا چیزی که میخواهم، نیاز به جنگیدن دارد؟ یا فقط باید با زبان دیگری گفته شود؟»
وقتی ما نتوانیم اشتیاقهایمان را به شکل مهربانانه بیان کنیم، آنها اغلب به شکل تقاضاهای تند یا گلایههای بیوقفه ظاهر میشوند. و همین رفتارها دقیقا چیزی هستند که شریکمان را به عقبنشینی و بیتفاوتی بیشتر سوق میدهد و درنتیجه یک چرخه دردناک از ناامیدی، خشم، سردی و اشتیاق که پاسخ نگرفته است بهوجود میآید.
آیا میتوان این چرخه را شکست؟
بله، اما نه با تغییر ناگهانی یا فشار آوردن به طرف مقابل؛ بلکه با شروع از خودمان!
قدم اول، شناختن این اشتیاقهاست، اینکه من دقیقا چه چیزی از او میخواهم؟ آیا دنبال شنیده شدن هستم؟ یا تحسین؟ یا شاید فقط یک آغوش ساده؟
وقتی خودمان را بهتر بشناسیم، میتوانیم خواستههایمان را با مهربانی و شفافیت بیشتری بیان کنیم. بهجای «تو هیچوقت با من حرف نمیزنی»، میتوان گفت: «دوست دارم امشب کنار هم یه فنجون چای بخوریم و درباره روزمون حرف بزنیم.» همین تغییر لحن، میتواند یک فضای ارتباطی جدید خلق کند.
از طرف دیگر، اگر همسر شما در واکنش به اشتیاقهایتان عقب مینشیند یا طفره میرود، شاید او هم با ترسهای قدیمی یا الگوهای درونی خودش درگیر است. ترسی که شاید از شکست، سرزنش، یا کافی نبودن ناشی شده باشد. اگر به جای تهاجم، همراه باشید، ممکن است او هم راحتتر با شما در میان بگذارد که در درونش چه میگذرد.
رابطهای امن، رابطهای است که در آن نه تنها اشتیاقها، بلکه ترسها هم جایی برای بیان دارند. جایی که هر دو نفر میدانند قرار نیست قضاوت شوند، بلکه فقط نیاز به دیده شدن دارند. درست مانند دو برگ روی آب، که با موجها و لرزشهایشان یکدیگر را حس میکنند و به ریتمی مشترک میرسند.
در مسیر آشتی دوباره با اشتیاقهایمان
زندگی مشترک، تنها به معنای انجام کارهای روزمره با هم نیست. بلکه سفری است به سمت شناخت آن بخشهایی از وجودمان که در تنهایی دست نیافتنیاند. اشتیاقها و نیازهای روانی ما، راهی برای رسیدن به این شناخت هستند. آنها به ما یادآوری میکنند که هنوز هم نیاز داریم دیده شویم، دوست داشته شویم، و مهم باشیم.
وقتی این اشتیاقها را انکار میکنیم، یا آنها را زیادی و بیمعنا میدانیم، بخش بزرگی از توان عاطفیمان سرکوب میشود. اما اگر شجاعت داشته باشیم که آنها را به رسمیت بشناسیم، و اگر یاد بگیریم با مهربانی بیانشان کنیم، میتوانیم فضاهایی جدید برای نزدیکی و گرما در رابطهمان خلق کنیم.
فراموش نکنید که همه ما با مجموعهای از آرزوهای نادیده، دردهای کهنه و امیدهای تازه وارد رابطه میشویم؛ و رابطه، اگر زمینهای برای دیدن و پذیرفتن اینها نباشد، زود خسته و تکراری میشود. پس شاید وقتش رسیده که با نگاهی تازه به اشتیاقهایی که در دلتان پنهان شدهاند، نگاه کنید. چه چیزی شما را زنده میکند؟ چه چیزی شما را به خودتان بازمیگرداند؟
جمعبندی مقاله
در طول این مقاله، با هم سفری کردیم به اعماق نیازهای پنهان و اشتیاقهایی که گاه خودمان هم از آنها بیخبریم. فهمیدیم که بسیاری از دلخوریها، سکوتها یا خشمهای بین زوجین، ریشه در اشتیاقهایی دارد که پاسخ نگرفتهاند. این اشتیاقها که در روانکاوی از آنها با عنوان تجربههای ابژهی خویشتنی یاد میشود، بخشی بنیادین از حس ما نسبت به خودمان و رابطهمان هستند. اگر بتوانیم آنها را بشناسیم، با نرمی بیان کنیم، و از طرف مقابل هم بخواهیم که با ما همدل باشد، شاید دوباره بتوانیم گرما، نزدیکی و امنیت را در دل رابطهمان زنده کنیم.
- اشتیاقهای پنهان برای تأیید، همراهی یا تحسین، بخشی طبیعی از نیازهای عاطفی ما در روابط هستند.
- بی پاسخ ماندن این اشتیاقها، اغلب منجر به ناامیدی، خشم یا کنارهگیری عاطفی میشود.
- رفتارهای شریک زندگیمان، میتوانند زخمهای قدیمی و ناخودآگاه ما را فعال کنند.
- شناخت و بیان مهربانانه این اشتیاقها، به جای سرزنش، کلید عبور از چرخههای آسیبزا است.
- رابطهای امن، جایی است که در آن هم اشتیاقها و هم ترسها شنیده و درک میشوند.
برای اندیشیدن بیشتر
آیا تا به حال از خودتان پرسیدهاید که پشت خشمها یا دلخوریهایتان در رابطه، چه اشتیاقی پنهان شده است؟
وقتی همسرتان به یک خواسته ساده شما بیتفاوت است، آیا میتوانید بدون قضاوت به ترسهای او فکر کنید؟
اگر قرار بود فقط یک جمله صادقانه درباره نیازتان بگویید، آن جمله چه بود و به چه کسی میگفتید؟
منبع مقاله
این مقاله از کتاب «An Intersubjective Systems Approach to Couples Therapy» انتخاب شده است.
شما میتوانید دیدگاه خود را بصورت کاملا ناشناس و بدون درج اطلاعات شخصی خود ثبت نمایید.
حاصل جمع روبرو چند میشود؟