دروغ کودکانه، تصویر فریب یا پژواک نیاز
دروغ کودکانه، تصویر فریب یا پژواک نیاز
وقتی کودک دروغ میگوید، واقعا میخواهد فریب دهد یا چیزی پنهانتر در دلش دارد؟
مادر سارا، دختر بچهای 8 ساله، تعریف میکرد که یک روز وقتی از سر کار برگشته، دیده شکلاتهای داخل کابینت کم شدهاند. از سارا پرسیده که آیا او خورده، و سارا با قاطعیت گفته: «نه! من اصلا به کابینت دست نزدم.» اما بعد، تکهای کاغذ شکلات زیر میز پیدا شده است. مادر میگفت: «نمیفهمم چرا دروغ گفت! من اصلا دعواش نمیکردم، فقط میخواستم بدونم چی شده.»
این موقعیتها برای بسیاری از والدین آشنا هستند. آنچه بیشتر از خوردن شکلات یا شکستن یک لیوان والدین را ناراحت میکند، خودِ دروغ است. اما واقعا دروغ کودکانه از کجا میآید؟ آیا همیشه از قصد فریب است؟ یا ممکن است نشانهای از چیزی دیگر باشد؟
در جلسات گفتگو با کودکان، بسیاری اوقات «دروغ» بهعنوان اولین نشانه از یک تنش عاطفی یا تلاش برای محافظت از خود ظاهر میشود. برای مثال، کودکی که مدام ادعا میکند «همه چیز خوب است»، درحالیکه درونش پر از نگرانی یا خشم است. شاید تا حالا تجربه کرده باشید که کودکتان چیزی بگوید که با واقعیت نمیخواند، اما وقتی بیشتر دقت میکنید، متوجه میشوید آن جمله، بیشتر شبیه یک آرزوست تا یک دروغ.
دروغ، گاهی تلاش برای حفظ رابطه است
کیانا، دختر 9 سالهای بود که همیشه سعی میکرد مادرش را خوشحال نگه دارد. در جلسهای گفته بود: «من هیچوقت با مامان دعوا ندارم، همیشه همه چی خوبه.» اما وقتی صحبت راحتتر شد، گفت که بعضی وقتها دلش میخواهد داد بزند یا به اتاقش برود و در را ببندد. وقتی از او پرسیده شد چرا این را قبلا نگفته، جواب داد: «چون مامان ناراحت میشه… من نمیخوام ناراحتش کنم.»
گاهی آنچه ما دروغ مینامیم، درواقع یک انتخاب کودک است برای اینکه رابطهای که برایش ارزش دارد آسیب نبیند. کودک ممکن است خود را مسئول حال و احساس بزرگترها بداند و برای حفظ صمیمیت، چیزی بگوید که فکر میکند طرف مقابل دوست دارد بشنود. در چنین لحظههایی، دروغ نه از بیصداقتی، که از اضطراب یا نیاز به حفظ امنیت رابطه بیرون میآید.
تا حالا شده از خودتان بپرسید: «آیا کودک من دروغ گفت، یا فقط جرأت نداشت راستش را بگوید؟» این سوال میتواند ما را به سمت درکی عمیقتر از دنیای احساسی او ببرد.
وقتی دروغ تبدیل به بازی میشود
در برخی موقعیتها، آنچه در نگاه بزرگترها «دروغ» تلقی میشود، در ذهن کودک هنوز «واقعیت» نشده است. مثلا آریا، پسر 7 سالهای، در جلسهای گفته بود که پدرش یک اژدهای پرنده دارد و با هم سوارش شدهاند. وقتی مادرش با تعجب گفت: «آریا! این که واقعی نیست»، پسر جواب داد: «خب… ولی تو ذهنم واقعی بود!»
کودکان، مخصوصا در سالهای ابتدایی رشد، هنوز مرز شفافی بین خیال و واقعیت ندارند. ذهنشان مثل زمینی است که خیال، تجربه و نیازهای هیجانی در آن به هم میآمیزند. برای همین، گاهی یک «دروغ» کودکانه، در واقع تلاشی برای بازیسازی، خیالپردازی یا حتی فرار از واقعیتی سخت است.
اگر کودکتان داستانی عجیب برایتان تعریف کرد، شاید بد نباشد قبل از اصلاح یا انکارش، بپرسید: «این رو خیال کردی یا واقعا برات اتفاق افتاد؟» این سوال ساده، هم به او کمک میکند مرز واقعیت و خیال را بهتر بشناسد، و هم احساس نمیکند که داستانش ارزش شنیده شدن ندارد.
دروغ، گاهی زبان ناتوانی در بیان احساسات است
سیاوش، نوجوان 12 سالهای بود که همیشه میگفت «خوبم»، حتی وقتی نشانههای ناراحتی در چهرهاش موج میزد. در یکی از جلسات، وقتی اجازه داشت فقط نقاشی بکشد، در گوشه کاغذ نوشت: «من خوب نیستم»! وقتی با او در اینباره صحبت شد، گفت: «نمیدونستم چجوری بگم. اگه میگفتم حالم بده، باید کلی توضیح میدادم. ترجیح دادم بگم خوبم.»
برای برخی از کودکان و نوجوانان، گفتن «حالم بده»، شبیه پریدن توی آبی است که عمقش معلوم نیست. دروغ، در اینجا بیشتر بهعنوان راهی برای بسته نگه داشتن دری است که باز کردنش نیاز به آمادگی دارد. والدین میتوانند این را بهعنوان نشانهای ببینند که کودک هنوز کلمات مناسبی برای احساساتش ندارد، نه اینکه بخواهد پنهانکاری کند.
شاید بد نباشد این سوال را از خود بپرسیم: «آیا در خانهمان فضا و واژههایی وجود دارد که کودک احساس کند میتواند احساساتش را بیان کند؟»
وقتی کودک یا نوجوان شما دروغی میگوید، قبل از اینکه او را به «دروغگو» بودن متهم کنید، شاید بهتر باشد از خود بپرسید: «چه چیزی پشت این حرف پنهان شده؟ ترس؟ خجالت؟ نیاز به حفظ رابطه؟» این نگاه میتواند شروعی باشد برای ساختن فضای امنتر و صادقانهتر در خانه.
وقتی دروغ گفتن نشانه ضعف در اعتماد است
مادری در جلسهای با نگرانی تعریف میکرد: «پسرم به من گفته که نمره خوبی گرفته، ولی بعد فهمیدم نمرهاش پایین بوده. چرا باید به من دروغ بگه؟» اما وقتی از پسر در فضای آرامتری پرسیده شد، جواب داد: «چون اگه میفهمیدی، میگفتی: “باز هم همون شد! همیشه خراب میکنی!” من فقط نمیخواستم دعوا بشم.»
گاهی دروغ، ناشی از تجربههای قبلی است؛ تجربههایی که در آن کودک فهمیده گفتن حقیقت مساوی است با دریافتِ قضاوت یا تنبیه. در چنین حالتی، دروغگویی نه یک ویژگی شخصیتی، بلکه یک سازوکار دفاعی است. یک تلاش برای محافظت از خود، برای حفظ ارزش در چشم بزرگترها.
اعتماد، مثل پلی است که بهراحتی ساخته نمیشود. اگر کودک احساس کند که هربار حرفی میزند، باید منتظر واکنشهای سخت یا سرزنش باشد، طبیعی است که ترجیح دهد چیزی نگوید، یا حقیقت را تغییر دهد. در چنین موقعیتهایی، سوال مفیدتر ممکن است این باشد که چطور میتوانم طوری واکنش نشان دهم که کودک، دفعه بعد بتواند راحتتر راستش را بگوید؟
پشت بعضی دروغها، گمگشتگی در هویت است
نوجوانی 14 ساله، در چند جلسه ابتدایی با اطمینان گفته بود که بهترین شاگرد مدرسه است، همه دوستش دارند و پدر و مادرش هم هیچ مشکلی با او ندارند. اما با گذشت زمان، روشن شد که نه نمرههایش خوب است، نه روابطش با همسالان راحت، و نه خانوادهاش با او ارتباط نزدیکی دارند. وقتی از او پرسیده شد چرا چنین تصویری ساخته، گفت: «دوست داشتم خودم رو همونجوری ببینم. فکر میکردم شاید اگه بگم، واقعا بشم.»
دروغگویی در نوجوانی، گاهی نشانهای از تلاشی ناپیدا برای ساختن یک «خودِ بهتر» است؛ خودی که نوجوان آرزوی بودنش را دارد. در چنین مواردی، دروغ نه برای پنهانکاری از دیگران، بلکه برای پنهانکاری از خود است. یک شیوه ناخودآگاه برای مقابله با احساس بیارزشی یا ناکامی.
این دروغها، بیشتر از آنکه نشان دهنده فریب باشند، نشانهای از تلاش برای یافتن جایی امن برای تجربه خود و ساخته شدن دوباره هستند. آیا در فضای خانه و مدرسه، امکانی برای تجربهکردنِ اشتباه، آسیبپذیری و تلاش بدون قضاوت وجود دارد؟
در نوجوانی، که مرحله گذر از کودکی به بزرگسالیست، پنهانکاریها و روایتهای ساختگی میتوانند بخشی از تلاش برای هویتیابی باشند. پرسیدن سوالهایی مثل «این چیزی که گفتی، بیشتر شبیه واقعیته یا شبیه اون چیزی که دوست داری واقعی باشه؟» میتواند گفتگویی سازندهتر از سرزنش ایجاد کند.
چطور میتوانیم با دروغهای کودکانه مواجه شویم؟
همهی ما دوست داریم رابطهای بر پایه صداقت با فرزندمان داشته باشیم. اما حقیقت این است که صداقت، خودش نیاز به امنیت دارد؛ به این احساس که اگر چیزی را بگویم، آسیب نمیبینم. پس اگر بخواهیم کودک یا نوجوانمان به ما اعتماد کند، باید اول به او اطمینان بدهیم که «راستگویی»، مساوی «تنبیه» یا «بیارزشی» نیست.
اولین گام، دیدنِ دروغ بهعنوان یک نشانه است، نه فقط یک رفتار مشکلدار. پرسیدنِ سوالهایی مثل «چه چیزی باعث شد که این حرف رو بزنی؟»، یا «اگر میخواستی واقعیت رو بگی، نگران چه چیزی بودی؟»، میتواند به ما کمک کند تا به لایههای عمیقتری از احساسات کودک دست پیدا کنیم.
گاهی فقط با تغییر جملهمان، فضای گفتگوی امنتری میسازیم. بهجای گفتن «چرا دروغ گفتی؟» شاید گفتنِ «اگه گفتنش سخت بود، من اینجام که گوش بدم» مسیر بازتری ایجاد کند.
و مهمتر از همه، اینکه کودکان از نگاه و واکنش ما یاد میگیرند. اگر ما بتوانیم اشتباهات خود را بپذیریم و دربارهشان صحبت کنیم، آنها هم راحتتر میپذیرند که انسان بودن، یعنی گاهی اشتباه کردن، و صداقت داشتن یعنی شجاعت در بیان آنچه هست.
نکته مهم این است که هدف از گفتگو درباره دروغ، نه گرفتن اعتراف و نه صدور حکم است؛ بلکه ساختن فضاییست که کودک یا نوجوان بتواند واقعیت درون خود را بفهمد، احساس کند و آرامآرام، آن را با ما شریک شود.
جمعبندی مقاله
دروغهای کودکانه اغلب بهجای فریبکاری، دریچهای به نیازهای پنهان، ترسها یا رؤیاهای کودک هستند. هر چه فضای خانه و مدرسه امنتر و پذیرا باشد، کودکان راحتتر واقعیت درونشان را بیان میکنند و کمتر به پناه دروغ پناه میبرند.
- دروغ ممکن است تلاشی برای حفظ رابطه و جلوگیری از تنش باشد.
- خیالپردازی و بازیهای ذهنی کودکان گاهی با واقعیت درهم میآمیزد و شکل داستانپردازی صادقانه میگیرد.
- واکنشهای تند یا قضاوتگرانه بزرگترها میتواند دروغ را به سپر دفاعی کودک تبدیل کند.
- نوجوانان ممکن است دروغ بگویند تا هویتی آرمانی برای خود بسازند و احساس ارزشمندی کنند.
- پرسشهای همدلانه و ایجاد فضای امن، راه را برای صداقت تدریجی هموار میکند.
برای اندیشیدن بیشتر
اگر کودک یا نوجوانتان بداند که «راست گفتن» حتما با قضاوت یا تنبیه همراه نخواهد بود، چه تغییری در گفتگوی بین شما رخ میدهد؟
آخرین باری که خودتان واقعیتی را پنهان کردید، چه احساسی باعث شد دست به این کار بزنید و چه شباهتی با تجربه کودک میبینید؟
در خانه یا کلاس شما چه راههایی وجود دارد که کودکان بتوانند احساسات دشوارشان را بیهیچ ترسی بیان کنند؟
منبع مقاله
این مقاله از کتاب Dialogues with Children and Adolescents انتخاب شده است.
شما میتوانید دیدگاه خود را بصورت کاملا ناشناس و بدون درج اطلاعات شخصی خود ثبت نمایید.
حاصل جمع روبرو چند میشود؟