روانشناسی روابط زوجین

شنیدن همدلانه، راهی برای پیوند عمیق زوجین

شنیدن همدلانه، راهی برای پیوند عمیق زوجین

شنیدن همدلانه، راهی برای پیوند عمیق زوجین

چطور گوش دادن همدلانه می‌تواند فضای امن و بازتری میان شما و همسرتان بسازد؟

وقتی گوش دادن فقط شنیدن کلمات نیست!

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در گفتگویی با همسرتان، احساس کرده‌اید او اصلا نمی‌خواهد بفهمد چه می‌گویید، بلکه فقط منتظر است نوبتش برسد تا جواب بدهد. در چنین لحظه‌هایی، حتی اگر هیچ کلمه‌ای هم گفته نشود، می‌شود فاصله را حس کرد. انگار دو نفر در دو دنیای متفاوت حرف می‌زنند. اینجاست که مفهوم «شنیدن درون‌نگر و همدلانه» معنا پیدا می‌کند؛ شنیدنی که نه فقط با گوش، بلکه با دل و ذهن انجام می‌شود.

در این نوع شنیدن، شما تلاش می‌کنید از درون دنیای شریک زندگی‌تان، حرف‌هایش را ببینید. به‌جای قضاوت یا تلاش برای اصلاح او، سعی می‌کنید واقعا بفهمید چه چیزی پشت حرف‌هایش پنهان است.

آیا تا به حال در موقعیتی بوده‌اید که کسی حرف‌تان را شنیده باشد، اما مهم‌تر از آن، شما را حس کرده باشد؟

به عنوان مثال، مریم احساس می‌کند همسرش علی بیش از حد ساکت است و دیگر با او حرف نمی‌زند. اما علی، از طرف دیگر، احساس می‌کند اگر حرف بزند، باز هم متهم خواهد شد. در این موقعیت، اگر هریک بتوانند از نگاه طرف مقابل به ماجرا نگاه کنند، شاید گفتگو از یک میدان جنگ به فرصتی برای نزدیک شدن تبدیل شود.

درون‌نگری؛ دیدن خود از نگاه دیگری

گاهی قبل از آنکه بتوانیم دیگری را درک کنیم، باید یاد بگیریم که خودمان را چطور ببینیم. «درون‌نگری» یعنی بازگشت به درون خود، دیدن احساسات و افکار پنهان، و پذیرفتن آن‌ها بدون قضاوت.

این کار به ما کمک می‌کند در مقابل شریک زندگی‌مان کمتر واکنشی رفتار کنیم و بیشتر کنجکاو شویم که چرا حرفی گفته یا رفتاری نشان داده شده است. وقتی علی متوجه شود که سکوتش ممکن است برای مریم نشانه بی‌توجهی باشد، شاید بتواند از لایه‌های درونی خودش عبور کند و با او درباره علت اصلی سکوتش حرف بزند. اینجاست که ارتباط از سطح به عمق می‌رسد؛ جایی که هر دو احساس می‌کنند دیده و درک شده‌اند.

در شنیدن همدلانه، حتی بدون آنکه حرفی بزنید، می‌توانید این پیام را منتقل کنید: «من با تو هستم، نه در برابر تو.» چنین احساسی، ریشه اختلاف‌ها را از بین نمی‌برد، اما فضا را برای حل کردنشان بازتر می‌کند.

سوالی که اینجا پیش می‌آید این است که آیا ما واقعا آماده‌ایم تا همسرمان را نه آن‌طور که می‌خواهیم باشد، بلکه آن‌طور که هست، ببینیم و بشنویم؟

گوش دادن از درون دنیای ذهنی شریک‌مان

مفهومی که در روانکاوی به آن اشاره می‌شود، این است که هر فرد یک جهان ذهنی منحصربه‌فرد دارد. یعنی هر کسی دنیا را از پنجره‌ای می‌بیند که با گذشته‌اش، زخم‌هایش، امیدها و ترس‌هایش ساخته شده. وقتی ما می‌خواهیم همسرمان را درک کنیم، باید از آن پنجره وارد شویم؛ نه از پنجره‌ی خودمان.

فرض کنید علی وقتی صدای بلند مریم را می‌شنود، بلافاصله یاد پدر عصبانی‌اش می‌افتد و عقب‌نشینی می‌کند. اما اگر بفهمد که صدای بلند مریم، فقط از ناامیدی او می‌آید نه دشمنی، شاید بتواند بدون ترس بماند و بشنود. همین‌جاست که «شنیدن از درون دنیای او» به معنای واقعی کلمه شکل می‌گیرد.

شنیدن همدلانه به ما کمک می‌کند تا حرف‌های همسرمان را نه صرفا با گوش، بلکه با قلب‌مان بشنویم. در این نوع شنیدن، دیگر دنبال درست یا غلط بودن نیستیم، بلکه دنبال این هستیم که بفهمیم چرا این حرف زده شده و چه نیازی پشت آن است.

چطور گوش دادن همدلانه می‌تواند فضای امن و بازتری میان شما و همسرتان بسازد؟

وقتی شنیدن، نوعی حضور است

گاهی همسر شما نمی‌خواهد که راه‌حل بدهید یا او را راهنمایی کنید. فقط می‌خواهد کنارش باشید. این یعنی «شنیدن» را با «حضور» یکی بدانید. علی وقتی می‌بیند که مریم گریه می‌کند، اولین واکنشش این است که بگوید: «گریه نکن، همه‌چی درست می‌شه.» اما شاید مریم اصلا به دنبال راه‌حل نباشد؛ شاید تنها چیزی که می‌خواهد، این باشد که کسی کنارش بنشیند، دستش را بگیرد و با او بماند.

شنیدن همدلانه یعنی به جای بستن دهان طرف مقابل با جمله‌های امیدوارکننده یا توصیه‌های کلی، در کنار او ماندن و فضای شنیده‌شدن فراهم‌کردن. گاهی فقط سکوت شما، یک نگاه، یا یک تکان دادن سر، از هزار کلمه بیشتر معنا دارد. تا حالا شده کسی سکوت کرده باشد، اما شما احساس کرده باشید که کاملا حرفتان را شنیده و درکتان کرده؟

حضور واقعی در کنار همسر، بدون قضاوت و بدون عجله برای پاسخ دادن، باعث می‌شود فضای بین شما امن‌تر و صمیمی‌تر شود. این حضور، برخلاف تصور، منفعل نیست؛ بلکه فعال‌ترین و قدرتمندترین نوع شنیدن است. شما انتخاب می‌کنید که کنار بمانید، حتی اگر ندانید دقیقا چه باید بگویید.

این نوع شنیدن، مثل چراغی در تاریکی عمل می‌کند؛ نوری که به همسرتان می‌گوید: «تو در این لحظه تنها نیستی.»

چرا گاهی شنیدن سخت می‌شود؟

با وجود اهمیت شنیدن همدلانه، گاهی این کار سخت می‌شود. چرا؟ چون ما هم ذهن، گذشته، زخم‌ها و ترس‌های خودمان را داریم. وقتی صدایی از طرف مقابل می‌آید که ناخودآگاه به یکی از زخم‌های قدیمی‌مان برخورد می‌کند، بلافاصله در حالت دفاعی قرار می‌گیریم. علی ممکن است وقتی مریم صدایش را بالا می‌برد، احساس کند که باید خودش را حفظ کند، حتی اگر واقعا در خطر نباشد.

در چنین لحظاتی، شنیدن همدلانه نیازمند نوعی «درنگ» است. اینکه یک لحظه مکث کنید و از خود بپرسید: «الان دارم چی رو می‌شنوم؟ و این چه حسی در من ایجاد کرده؟» این پرسش ساده، می‌تواند فاصله بین واکنش و پاسخ را پر کند. و در همین فاصله است که فرصت برای انتخاب یک واکنش متفاوت، فراهم می‌شود.

گاهی هم ممکن است احساس کنیم که اگر همسرمان را بشنویم و به او حق بدهیم، انگار باختیم یا خودمان نادیده گرفته شدیم. اما شنیدن همدلانه به معنی تایید یا تسلیم نیست؛ بلکه نشانه بلوغ رابطه است. یعنی ما می‌توانیم همدیگر را بفهمیم، حتی اگر هنوز در مورد موضوعی اختلاف نظر داشته باشیم.

شاید بد نباشد از خودتان بپرسید: آیا حاضرید به‌جای اثبات حرف خود، برای چند دقیقه فقط تلاش کنید تا حرف دل همسرتان را بشنوید؟

شنیدن واقعی، راهی برای باز کردن قفل رابطه

همه ما در روابطمان به لحظاتی می‌رسیم که انگار هیچ حرفی کار نمی‌کند، هیچ جمله‌ای کافی نیست، و هر تلاشی فقط به سوءتفاهم بیشتر منجر می‌شود. در این لحظات، شنیدن همدلانه می‌تواند مثل کلیدی باشد که قفل این چرخه را باز می‌کند. این شنیدن، نه از روی اجبار، بلکه از روی علاقه به شناخت و نزدیکی بیشتر است.

وقتی علی بتواند به‌جای دفاع، در کنار مریم بماند و شنونده‌ای کنجکاو باشد، و مریم نیز بتواند صدای علی را بشنود بدون آن‌که سریع قضاوت کند، چیزی در رابطه شروع به تغییر می‌کند. شاید همان اختلاف همچنان وجود داشته باشد، اما دیگر شکلش فرق کرده: حالا آن‌ها در دو سوی یک دشمن مشترک نیستند، بلکه کنار هم نشسته‌اند و با هم به مسئله نگاه می‌کنند.

شنیدن همدلانه یعنی بتوانید بپرسید: «چی توی حرفت هست که هنوز کامل نگفتمش؟»، یا «اگه جای تو بودم، چه احساسی داشتم؟» این پرسش‌ها ساده‌اند، اما می‌توانند جرقه‌هایی باشند برای شعله‌ای از نزدیکی، فهم، و شاید حتی عشق دوباره.

جمع‌بندی مقاله

در این مقاله تلاش کردیم تا نشان دهیم که شنیدن همدلانه و درون‌نگر، فقط یک مهارت نیست، بلکه نوعی از حضور انسانی و عاشقانه در رابطه است. این نوع شنیدن، در دل سکوت و همدلی، معنا پیدا می‌کند؛ جایی که زوج‌ها یاد می‌گیرند از پشت دیوارهای دفاعی عبور کنند و به صدای واقعی یکدیگر گوش دهند. اگرچه تمرین آن ممکن است دشوار باشد، اما می‌تواند رابطه‌ای آسیب‌دیده را به فضایی برای رشد، بازسازی و پیوندی عمیق‌تر تبدیل کند.

  1. شنیدن همدلانه فراتر از شنیدن کلمات است؛ یعنی شنیدن از دل.
  2. درون‌نگری به ما کمک می‌کند واکنش‌های خود را بشناسیم و حضور مؤثرتری در رابطه داشته باشیم.
  3. حضور بدون قضاوت و تلاش برای درک شریک زندگی، نوعی شنیدن فعال و انسانی است.
  4. شنیدن از زاویه نگاه دیگری، باعث کاهش سوءتفاهم و افزایش نزدیکی عاطفی می‌شود.
  5. شنیدن همدلانه راهی برای باز کردن قفل‌های بسته رابطه و ساختن فضای امن است.

برای اندیشیدن بیشتر

شنیدن همدلانه، راهی برای پیوند عمیق زوجین

منبع مقاله

این مقاله از کتاب «An Intersubjective Systems Approach to Couples Therapy» انتخاب شده است.

دیدگاه ناشناس

شما می‌توانید دیدگاه خود را بصورت کاملا ناشناس و بدون درج اطلاعات شخصی خود ثبت نمایید.