روانشناسی توسعه فردی

بازتاب نگاه دیگران در شکل‌گیری تصویر خود

بازتاب نگاه دیگران در شکل‌گیری تصویر خود

بازتاب نگاه دیگران در شکل‌گیری تصویر خود

آیا تصویرم از خودم، حاصل تجربه‌های گذشته یا نگاه دیگران است؟

شاید برای تو هم پیش آمده باشد که لحظه‌ای بایستی، به آینه نگاه کنی و از خودت بپرسی: «من واقعا چه کسی هستم؟ چه احساسی نسبت به خودم دارم؟» این پرسش‌ها ساده به نظر می‌رسند، اما وقتی می‌خواهی به آن‌ها پاسخ بدهی، می‌فهمی که جواب‌ها چندان سرراست نیستند. چون آن‌چه ما از خود می‌دانیم، همیشه از درون ما نیامده و گاهی حاصل نگاه دیگران است، گاهی تکه‌هایی از خاطره‌های کودکی و گاهی صدایی که از جایی از گذشته در گوشمان باقی مانده است.

فرض کن مریم زنی ۳۲ ساله‌ست که همیشه خودش را «ضعیف» تصور می‌کند. نه به این خاطر که در طول زندگی‌اش واقعا ناتوان بوده، بلکه چون مادرش مدام او را با خواهر بزرگ‌ترش مقایسه می‌کرده و گفته: «تو هیچ‌وقت اون‌قدر قوی نیستی که بتونی از پس خودت بربیای.» این جمله‌ها در ذهن مریم ته‌نشین شده‌اند و حالا، هر بار که مریم تصمیم مهمی باید بگیرد، صدایی درونش می‌گوید: «تو نمی‌تونی و نباید انجامش بدی!»

حالا سوال این است: آیا مریم واقعا ناتوان است؟ یا فقط تصویری که از خودش ساخته، حاصل تجربه‌های گذشته و بازتاب رفتارها و حرف‌های اطرافیان است؟

از نگاه نوزاد به آینه‌ی مادر

«خویشتن»، به‌تنهایی و در انزوا شکل نمی‌گیرد؛ بلکه در رابطه با دیگری متولد می‌شود. یعنی ما ابتدا در آیینه‌ی صورت و واکنش‌های مادر یا مراقب اولیه، خودمان را می‌بینیم؛ نوزاد وقتی خندان است و مادر با لبخند پاسخ می‌دهد، آرام‌آرام درک می‌کند که شادی، ارزشمند است. یا وقتی ترسیده و مادر او را در آغوش می‌کشد، احساس می‌کند که «ترسیدن، پذیرفته شده است».

اما اگر این آیینه همیشه تیره باشد، یا تصویری نادرست بازتاب دهد، چه می‌شود؟ اگر مثلا مادر همیشه نگران، یا غایب باشد، کودک ممکن است به این برداشت برسد که «من بیش از حد نگران کننده‌ام» یا «من نادیده گرفتنی‌ام». این تجربه‌ها، پایه‌های اولیه‌ی تصویری هستند که بعدها از خودمان شکل می‌دهیم.

وقتی خودت را با چشمان دیگران می‌بینی

روایتی دیگر از این موضوع را می‌توان در داستان علی دید؛ مردی ۴۰ ساله که همیشه در جمع ساکت است. وقتی از او می‌پرسند چرا حرف نمی‌زنی، می‌گوید: «من آدم خسته کننده‌ای هستم.» اما وقتی از اطرافیانش می‌پرسیم، می‌گویند که علی شنونده‌ای فوق‌العاده، و انسانی بسیار متفکر و باهوش است. پس چرا خودش این را نمی‌بیند؟ چون در کودکی، پدرش وقتی حرف می‌زد، به او می‌گفت: «ساکت شو، کسی حوصله‌ی چرندیات تو رو نداره.»

در واقع، تصویر ذهنی علی از خودش، بیشتر حاصل چشمان پدرش است، نه تجربه‌ی اکنون! نگاه‌های این‌چنینی می‌توانند مثل نقاشی‌های ناتمامی در ذهن ما باقی بمانند؛ حتی سال‌ها بعد، وقتی دیگر آن نگاه وجود ندارد.

آیا تو هم تا حالا شده حس کنی که آن‌چه درباره‌ی خودت فکر می‌کنی، شاید واقعا مال تو نباشد؟ شاید فقط بازتاب صدایی است که زمانی آن را باور کرده‌ای؟

آیا تصویرم از خودم، حاصل تجربه‌های گذشته یا نگاه دیگران است؟

چطور می‌شود دوباره تصویر خود را بازآفرینی کرد؟

تصویر ما از خود، همیشه قابل‌تغییر است؛ چون این تصویر، مثل یک آینه‌ی سیال، در رابطه با دیگران شکل می‌گیرد و می‌تواند دوباره بازسازی شود. یعنی همان‌طور که یک نگاه منفی می‌تواند تصویر ما را تخریب کند، یک رابطه امن، پذیرنده و همدلانه هم می‌تواند بازتابی سالم‌تر به ما نشان دهد.

مثلا وقتی کسی در کنار ما باشد که در لحظات ضعف، طردمان نکند، بلکه ما را بفهمد و بپذیرد، کم‌کم این تجربه در ذهن ما حک می‌شود که «می‌شود ضعیف بود و هنوز دوست داشتنی ماند». همین تجربه‌ها، بازتاب‌های جدیدی از خود به ما می‌دهند؛ بازتاب‌هایی که شاید سال‌ها منتظرشان بوده‌ایم.

در واقع، این‌جا همان جایی است که رابطه، نقش درمانگرانه پیدا می‌کند؛ نه به معنای روان‌درمانی، بلکه به معنای تجربه‌ای انسانی که می‌تواند بخش‌هایی از تصویر ما را ترمیم کند.

پس شاید لازم باشد گاهی از خودت بپرسی: «من واقعا دارم خودم را می‌بینم؟ یا هنوز در آینه‌ی قدیمی دیگران نگاه می‌کنم؟»

آینه‌هایی که هنوز در ذهن ما باقی‌اند

گاهی حتی بعد از سال‌ها، انگار هنوز داریم خود را در همان آینه‌ی قدیمی نگاه می‌کنیم؛ آینه‌ای که نه شفاف بود، نه صادق. مثلا فرزانه، زنی است که همیشه در محیط کار از اظهارنظر پرهیز می‌کند. در یک جلسه مهم، ایده‌ای درخشان دارد، اما به‌جای مطرح‌کردن آن، لبخند می‌زند و سکوت می‌کند. وقتی از او می‌پرسند چرا چیزی نگفتی، می‌گوید: «فکر کردم حرفم بی‌ارزشه.»

و ریشه‌اش؟ تجربه‌ای در کودکی که هر بار حرفی می‌زد، پدرش با تمسخر می‌خندید یا او را نادیده می‌گرفت. حالا فرزانه حتی در موقعیت‌های بزرگسالانه هم، خودش را با همان نگاه کودک نادیده گرفته شده می‌بیند. این‌گونه است که آینه‌ها، حتی وقتی شکسته‌اند، باز هم روی نگاه ما اثر می‌گذارند.

تصویر خود؛ یک فرآیند پویا، نه یک حقیقت ثابت

تصویر ما از خود، یک پدیده ایستا و ذاتی نیست. بلکه فرآیندی پویاست که در رابطه‌ها شکل می‌گیرد، بازبینی می‌شود و حتی می‌تواند ترمیم شود. یعنی ما همیشه در حال «شدن» هستیم، نه یک «بودن» تمام‌شده! تصویر ما از خود، مثل یک آینه در حال شکل گیری‌ست؛ و این آینه، بسته به نوع رابطه‌هایمان می‌تواند تغییر کند.

فرض کن در طول زندگی، بارها با کسانی مواجه شوی که تو را بفهمند، به احساساتت فضا بدهند، و تو را بدون قضاوت بپذیرند. به‌تدریج، این تجربه‌ها هم به بخشی از حافظه ارتباطی تو بدل می‌شوند؛ حافظه‌ای که در زمان تصمیم‌گیری یا ارزیابی خود، دیگر فقط صداهای کهنه را بازپخش نمی‌کند، بلکه امکان دارد نسخه‌ای جدیدتر و دقیق‌تر از «تو» را بازتاب دهد.

اما این تغییر، ساده نیست. چون ذهن ما، برای زنده ماندن، به تصویرهایی که از گذشته دارد، خو گرفته است. حتی اگر آن تصویرها نادرست باشند، باز هم احساس امنیت بیشتری می‌دهند. بیرون آمدن از آن‌ها، یعنی روبه‌روشدن با ناشناخته‌ها؛ با ترس از طردشدن دوباره، از اشتباه کردن یا پذیرفته نشدن.

آیا می‌توانم خودم را دوباره ببینم؟

پژوهش‌های بین مادر و نوزاد، نشان می‌دهند که نه فقط نگاه‌های اولیه، بلکه بازتاب‌های جدید هم می‌توانند تأثیرگذار باشند. اگر در بزرگسالی، در رابطه‌ای امن قرار بگیریم، مغز ما هنوز ظرفیت این را دارد که الگوهای کهنه را بازنویسی کند. در واقع، تجربه‌های جدید می‌توانند حافظه‌ی هیجانی ما را ترمیم کنند.

و این یعنی هنوز هم می‌توان خود را از نگاهی نو دید؛ به‌شرط آن‌که از آینه‌های تازه نترسیم. آینه‌هایی که شاید در ابتدا، تصویری ناآشنا نشان دهند، اما کم‌کم واقعی‌تر، دقیق‌تر و مهربان‌تر می‌شوند.

ممکن است بپرسی: «چطور بفهمم تصویری که الان از خودم دارم، واقعیه یا بازتاب تحریف شده گذشته است؟» پاسخ ساده‌ای ندارد، اما می‌شود از همین پرسش شروع کرد. می‌شود به لحظه‌هایی فکر کرد که احساس کرده‌ای «این من نیستم»، یا بالعکس، لحظه‌هایی که با تمام وجود حس کرده‌ای «این خودمم»، از همان‌جا می‌توان رد تصویر واقعی‌تر را گرفت.

پس اگر امروز با خودت مهربان نیستی، اگر احساس می‌کنی کم‌ارزشی یا نادیده گرفته‌شده، شاید وقت آن رسیده باشد که به آینه‌ای جدید نگاه کنی. نه آن آینه‌ای که دیگران سال‌ها پیش مقابلت گرفته بودند؛ بلکه آینه‌ای که خودت، آگاهانه و در رابطه‌هایی سالم‌تر، برای دیدن خودت می‌سازی.

جمع‌بندی مقاله

تصویری که ما از خودمان داریم، همیشه تنها بازتابی از درون ما نیست. گاهی این تصویر ساخته‌ی نگاه‌هایی است که سال‌ها پیش تجربه‌شان کرده‌ایم؛ گاهی بازتابی است از آیینه‌های تیره‌ای که دیگران جلوی ما گرفته‌اند. اما این تصویر، یکبار برای همیشه شکل نمی‌گیرد. ما می‌توانیم از طریق رابطه‌هایی امن‌تر، نگاه‌هایی مهربان‌تر و تجربه‌های انسانی عمیق‌تر، آینه‌هایی تازه خلق کنیم و خودمان را دوباره ببینیم، اما این‌بار نه از دریچه قضاوت‌های گذشته، بلکه با نگاهی پذیرا، خودآگاه و تازه.

  1. تصویر ذهنی ما از خود، اغلب بازتابی از رابطه‌های اولیه و نگاه دیگران است.
  2. خویشتن ما در بستر رابطه شکل می‌گیرد، نه در انزوای فردی.
  3. تجربه‌های کودکی، به‌ویژه در مواجهه با مادر یا مراقب اصلی، پایه‌های تصویر درونی ما را می‌سازند.
  4. رابطه‌های امن و همدلانه در بزرگسالی می‌توانند تصویر ما از خود را بازسازی کنند.
  5. با آگاهی از منشأ نگاه‌های درونی، می‌توان قدم‌به‌قدم تصویری تازه و دقیق‌تر از خود ساخت.

برای اندیشیدن بیشتر

بازتاب نگاه دیگران در شکل‌گیری تصویر خود

منبع مقاله

این مقاله با هدف کمک به رشد فردی و خودآگاهی نگاشته شده و بر پایه مفاهیم رایج روانشناسی توسعه فردی تدوین شده است.

دیدگاه ناشناس

شما می‌توانید دیدگاه خود را بصورت کاملا ناشناس و بدون درج اطلاعات شخصی خود ثبت نمایید.