ارزیابی چندنسلی و چندزمینهای در روابط خانوادگی
ارزیابی چندنسلی و چندزمینهای در پیوند خانواده و خویشاوندی
آیا میتوان با شناخت الگوهای نسلی و زمینهای، داستان خانواده را بازنویسی کرد؟
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در یک مهمانی خانوادگی، واکنشی کوچک از مادر یا پدربزرگتان ناگهان خاطرهای دور را در شما زنده کند. مثلا مریم که همیشه از سختگیریهای پدرش رنج میبرده، وقتی پسر نوجوانش دیر به خانه میآید و توضیح کافی نمیدهد، بیاختیار همان لحن سختگیرانه را تکرار میکند. این رفتار تنها یک واکنش لحظهای نیست؛ بلکه رشتهای نامرئی است که نسل امروز را به نسلهای دیروز پیوند میدهد.
در نگاه چندنسلی، هیچ رویدادی در خانواده تنها به همان لحظه مربوط نمیشود. همانطور که یک رودخانه از مسیرهای بالادست تغذیه میشود، روابط امروز ما هم از جویبارهای گذشته شکل گرفتهاند. وقتی مریم با پسرش صحبت میکند، در واقع پژواک صداهای قدیمی پدر و مادرش هم در فضا حاضر است. به همین دلیل، فهم گذشته بخشی ضروری از درک اکنون است.
این دیدگاه به ما یادآوری میکند که بسیاری از رفتارها و احساسها تنها مربوط به خودمان نیستند. آنها بازتابی از داستانهای حلنشده نسلهای قبل هستند. شاید شما هم تجربه کرده باشید که در یک تصمیم ساده مثل انتخاب رشته یا شغل، سایه خواستهها و ترسهای والدینتان را حس کردهاید. آیا تا به حال به این فکر کردهاید که چند درصد از انتخابهای امروز شما از دل خودآگاهتان میآید و چند درصد در ناخودآگاهتان از گذشته به ارث رسیده است؟
چشمانداز چندزمینهای: فراتر از چهاردیواری خانه
حال تصور کنید علی، همسر مریم، که از خانوادهای مهاجر آمده است. او در کشوری دیگر متولد شده و بهخاطر زبان و فرهنگ متفاوت، همیشه میان دو دنیا زیسته است. وقتی او در جلسه اولیای مدرسه حاضر میشود، تنها یک پدر نیست؛ بلکه نمایندهای از یک تاریخ مهاجرت، یک طبقه اجتماعی و یک فرهنگ خاص هم هست. نگاه چندزمینهای کمک میکند بفهمیم که زندگی خانواده در خلأ شکل نمیگیرد. هر فرد در بستری از فرهنگ، طبقه، نژاد، جنسیت، مذهب و مهاجرت معنا پیدا میکند.
در واقع، هر خانواده مانند خانهای شیشهای است که نورهای گوناگون اجتماع بر آن میتابند. بعضی از این نورها گرما و حمایت به همراه میآورند، مانند سنتهای فرهنگی که حس همبستگی ایجاد میکنند. اما برخی دیگر مانند فشارهای طبقاتی یا تبعیضهای اجتماعی، سایههایی سنگین میاندازند. شما اگر به گذشته خود نگاه کنید، میبینید که حتی انتخابهای کوچک مثل لباس یا غذای روزانه، تحت تأثیر فرهنگ و محیط اجتماعیتان بوده است.
از این زاویه، یک مشکل خانوادگی دیگر فقط یک مسئله فردی نیست. مثلا اختلاف میان مریم و علی درباره تربیت فرزندشان، نهتنها به سبکهای شخصی آنها برمیگردد، بلکه به تفاوتهای فرهنگی، طبقهای و تجربیات مهاجرتی هرکدام نیز گره خورده است. شاید همین اختلافها فرصتی باشند برای یادگیری مشترک و گفتگو درباره ارزشهایی که از گذشته آوردهاند.
چندنسلی و چندزمینهای در هم تنیده
وقتی نگاه چندنسلی و چندزمینهای را با هم ترکیب کنیم، تصویری عمیقتر پدیدار میشود. خانواده دیگر صرفاً یک واحد بسته نیست، بلکه شبکهای است که ریشههایش در تاریخ و شاخههایش در اجتماع گستردهاند. به همین دلیل، درک رفتار یک نوجوان تنها با نگاه به امروز او کامل نمیشود؛ باید مسیر نسلهای قبل و زمینه اجتماعی کنونی را هم در نظر گرفت.
تصور کنید مریم و علی در تربیت فرزندشان دچار اختلاف هستند. اگر فقط به رفتار امروز آنها نگاه کنیم، شاید به نتیجهای سطحی برسیم. اما وقتی ردپای نسلهای قبل و زمینه اجتماعی هرکدام را بررسی کنیم، میفهمیم که این اختلاف ریشه در لایههای عمیقتر دارد. پرسش مهم این است: آیا ما میتوانیم به جای تکرار کورکورانه الگوهای گذشته، آنها را خودآگاهانه بازنگری کنیم؟
نگاه چندنسلی وچندزمینهای به ما یاد میدهد که هیچ مسئلهای در خانواده تنها به یک فرد محدود نمیشود. مانند دو برگ روی آب که موجهایشان به هم میرسند، زندگی ما نیز با امواج گذشته و اجتماع در هم تنیده است. این تصویر کمک میکند تا با مهربانی بیشتری به خود و عزیزانمان نگاه کنیم و بفهمیم هر واکنش یا تصمیمی بخشی از داستانی بزرگتر است.
ردپای گذشته و تاثیر بستر اجتماعی در شکلگیری روابط خانوادگی
فرض کنید سارا، دختر خانواده، وقتی در جمع خانوادگی حاضر میشود، همیشه سکوت میکند. مادرش از کودکی به او آموخته که «حرفزدن زیاد برای دختر پسندیده نیست». حالا که سارا در محیط کار نیاز دارد نظراتش را بیان کند، این آموزش قدیمی جلویش را میگیرد. سکوت او دیگر فقط یک عادت فردی نیست؛ پژواک صدای مادر و مادربزرگی است که در نسلهای گذشته به دختران میآموختند باید آرام و بیصدا باشند. اینجاست که نگاه چندنسلی نشان میدهد یک واکنش ساده، ریشه در تاریخچه خانوادگی دارد.
شاید شما هم تجربه کرده باشید که گاهی بدون فکر، همان جملههایی را به زبان میآورید که والدینتان میگفتند. مثلا در یک لحظه عصبانیت به فرزندتان میگویید: «قدر زحمات ما رو نمیدونی»، درست همانطور که خودتان بارها از دهان پدر یا مادر شنیده بودید. این بازتولید ناخودآگاه الگوها بخشی از چرخه چندنسلی است که بیصدا ادامه پیدا میکند. پرسش مهم این است: اگر این چرخهها را نشناسیم، چگونه میتوانیم آنها را تغییر دهیم؟
شناخت این الگوها به ما کمک میکند در لحظههایی که قرار است واکنش نشان دهیم، کمی مکث کنیم. گاهی همین مکث ساده فرصتی میشود برای بازنویسی داستان خانواده. وقتی بفهمیم که این صداها تنها متعلق به ما نیستند، بلکه از نسلهای قبل به ما رسیدهاند، میتوانیم خودآگاهانه تصمیم بگیریم کدامشان را ادامه دهیم و کدام را کنار بگذاریم.
پیچیدگی بستر اجتماعی در روابط خانوادگی
در کنار تاثیر نسلها، بستر اجتماعی هم نقش پررنگی دارد. مثلا وقتی یک خانواده در طبقه اقتصادی پایین زندگی میکند، انتخابهایشان برای تحصیل، شغل و حتی ازدواج فرزندان محدودتر میشود. نداشتن دسترسی به منابع مالی میتواند باعث شود فرزندان بیشتر به بقا فکر کنند تا به رویاهای شخصی. این محدودیتها تنها به خود فرد مربوط نیست؛ بلکه در کل شبکه خانوادگی اثر میگذارد.
در مقابل، خانوادهای که در طبقهای مرفهتر قرار دارد، ممکن است با چالشهای دیگری دستوپنجه نرم کند؛ مانند رقابتهای درونی برای موفقیت یا فشار برای حفظ جایگاه اجتماعی. بنابراین، مشکلات خانوادگی همیشه باید در متن اجتماعیشان دیده شوند. به بیان سادهتر، هر انتخاب خانوادگی در یک میدان بازی بزرگتر رخ میدهد؛ میدانی که قوانینش را اقتصاد، فرهنگ و سیاست تعیین میکنند.
همین موضوع در مورد مهاجرت نیز صدق میکند. خانوادهای که تازه به شهری یا کشوری جدید آمده، علاوه بر سازگاری درونی، باید با فشارهای محیطی مثل زبان، فرهنگ و قوانین تازه دستوپنجه نرم کند. کودکان مهاجر ممکن است میان دو هویت گرفتار شوند؛ در خانه یک زبان و فرهنگ دارند و در بیرون زبانی دیگر. این شکافها میتواند در دل خانواده تنش ایجاد کند. آیا تا به حال به این فکر کردهاید که بسیاری از بحثهای خانوادگی شما هم ممکن است ریشه در شرایط اجتماعی بزرگتر داشته باشد؟
دیدن شبکه خویشاوندی بهعنوان یک بافت حمایتی
یکی از جنبههای مهم نگاه چندزمینهای و چندنسلی، توجه به شبکه خویشاوندی است. خانواده تنها به والدین و فرزندان محدود نمیشود؛ بلکه شامل عمو، خاله، پدربزرگ و مادربزرگ و حتی دوستانی میشود که نقش خویشاوند را ایفا میکنند. مثلا زمانی که علی در تربیت فرزندش دچار سردرگمی میشود، گاهی مشورت با برادر بزرگترش به او دیدگاه تازهای میدهد. یا وقتی مریم احساس خستگی میکند، کمک مادرش میتواند باری بزرگ از دوشش بردارد. این روابط نشان میدهد که خانواده گسترده یک منبع حمایتی قدرتمند است.
البته همین شبکه میتواند منبع فشار هم باشد. مثلا وقتی والدین علی از او انتظار دارند سنتهای قدیمی را دقیق رعایت کند، او میان خواستههای همسرش و فشار خانواده گسترده گرفتار میشود. اینجاست که درک چندزمینهای اهمیت پیدا میکند؛ زیرا نشان میدهد تصمیمهای کوچک در دل شبکهای از روابط پیچیده شکل میگیرند. بهجای نگاه تکبعدی، باید ببینیم هر تصمیم خانوادگی چگونه در تار و پود شبکه خویشاوندی تنیده میشود.
حرکت به سوی انتخابهای خودآگاهانه
وقتی بفهمیم رفتارها و تصمیمهای ما تنها نتیجه خواستههای فردی نیستند، بلکه ریشه در نسلهای پیشین و بستر اجتماعی دارند، فرصت تازهای برای انتخاب ایجاد میشود. ما میتوانیم با آگاهی بیشتر، به جای تکرار خودکار گذشته، مسیر جدیدی بسازیم. مثلا علی و مریم با شناخت الگوهای خانوادگی و تفاوتهای فرهنگیشان، میتوانند به جای کشمکشهای مداوم، گفتگویی تازه آغاز کنند و ارزشهای مشترک را پیدا کنند. این گفتگوی آگاهانه پلی میشود میان گذشته و آینده.
در نهایت، ارزیابی چندنسلی و چندزمینهای به ما یاد میدهد که خانواده چیزی بیش از جمع افراد است. خانواده مانند درختی است که ریشههایش در خاک نسلهای قبل است و شاخههایش در آسمان اجتماع گسترده شدهاند. هر تصمیم ما برگ تازهای به این درخت اضافه میکند. پرسش این است: آیا میخواهیم برگهایی سالم و سرسبز به آن بیفزاییم یا اجازه میدهیم سایه الگوهای فرسوده گذشته همچنان بر آن سنگینی کند؟
جمعبندی مقاله
ارزیابی چندنسلی و چندزمینهای به ما کمک میکند بفهمیم خانواده چیزی فراتر از جمع افراد در یک خانه است. رفتارها، انتخابها و احساسهای ما نهتنها از تجربههای شخصی، بلکه از میراث نسلهای قبل و شرایط اجتماعی پیرامون سرچشمه میگیرند. با چنین نگاهی، خانواده به درختی تبدیل میشود که ریشههایش در تاریخ خانوادگی و خاک اجتماع گستردهاند و شاخههایش به سوی آینده کشیده میشوند. اگر این ریشهها و بافتها را بشناسیم، میتوانیم انتخابهای آگاهانهتری برای امروز و فردای خود داشته باشیم.
- هر رفتار فردی بازتابی از داستانهای حلنشده نسلهای قبل است.
- بستر اجتماعی مانند فرهنگ، طبقه و مهاجرت، خانواده را عمیقاً تحت تأثیر قرار میدهد.
- شبکه خویشاوندی میتواند منبع حمایت یا فشار باشد.
- شناخت الگوهای چندنسلی فرصتی برای بازنویسی داستان خانوادگی ایجاد میکند.
- خانواده یک نظام زنده است که ریشه در گذشته و پیوند با اجتماع دارد.
برای اندیشیدن بیشتر
آیا تا به حال متوجه شدهاید که یکی از واکنشهای امروزتان در واقع تکرار جمله یا رفتاری از نسل قبل است؟
گاهی کافی است به لحظههایی فکر کنید که بیاختیار همان جمله یا لحنی را تکرار کردهاید که سالها قبل از والدین یا بزرگان شنیده بودید. همین توجه کوچک میتواند شروعی برای شناخت چرخههای تکرارشونده باشد.
کدام بخش از شرایط اجتماعی یا فرهنگی روی انتخابهای شما بیشترین تأثیر را داشته است؟
برای پاسخ به این پرسش، میتوانید به انتخابهای روزمره خود نگاه کنید؛ از شیوه پوشش تا مسیر شغلی. ببینید کدامشان بیشتر شبیه به جریانهای فرهنگی یا فشارهای اجتماعی اطراف بوده و کمتر ریشه در خواستههای شخصی شما داشته است.
اگر بخواهید الگویی از گذشته خانوادهتان را تغییر دهید، آن الگو چیست و چگونه میخواهید جایگزینش کنید؟
به الگویی فکر کنید که همیشه در خانوادهتان وجود داشته و شاید شما را محدود کرده است. تصور کنید اگر قرار باشد همین الگو را بازنویسی کنید، چه تغییری در احساس، رفتار یا روابطتان ایجاد خواهد شد.
منبع مقاله
این مقاله از کتاب «The expanded family life cycle_ individual, family, social perspectives-Pearson (2013_2014)» انتخاب شده است.
شما میتوانید دیدگاه خود را بصورت کاملا ناشناس و بدون درج اطلاعات شخصی خود ثبت نمایید.
حاصل جمع روبرو چند میشود؟