بازتاب شفاف خویشتن در رابطه با دیگری
بازتاب شفاف خویشتن در رابطه با دیگری
چطور روابط مهم زندگی، خویشتن ما را شکل میدهند یا مسدود میکنند؟
تصور کن کسی در آینهای بخواهد چهرهاش را ببیند؛ اما این آینه کدر باشد، یا تصویر را دفرمه نشان دهد. شاید خندهاش غمگین بهنظر برسد، یا حتی خودش را نشناسد. حالا فرض کن این آینه همان رابطهای است که تو در آن هستی؛ رابطهای با پدر، مادر، شریک زندگی، یا حتی یک دوست نزدیک. آیا ممکن است این رابطه، شکل نگاه تو به خودت را تغییر داده باشد؟
شاید تو هم تجربه کرده باشی که یک حرف ساده از یک آدم مهم، سالها در ذهنت بماند. مثلا یکبار کسی گفته: «تو زیادی حساسی» و از آن به بعد، هر بار که احساساتت فعال میشود، از خودت خجالت میکشی. این یعنی رابطهها، تنها محل تجربهی زندگی نیستند؛ آنها نقش آینههایی را دارند که «ما» را به خودمان بازتاب میدهند.
اما آیا همهی آینهها، تصویر ما را درست نشان میدهند؟ یا گاهی آینهای که در آن نگاه میکنیم، ما را از خودِ واقعیمان دور میکند؟ اینجاست که اهمیت رابطههای اولیه در شکلگیری خویشتن، بیشتر از همیشه خودش را نشان میدهد.
وقتی نگاه دیگری، پایهی خویشتن ما میشود
مهسا، زنی سیوپنجساله، همیشه خودش را آدمی «مزاحم» میداند. نه بهخاطر کارهایش، بلکه چون از کودکی وقتی چیزی میخواست، با اخم مادرش مواجه میشد. این تجربههای تکرارشونده باعث شده در بزرگسالی هم، حتی خواستههای سادهاش را بیان نکند، چون درونش صدایی هست که میگوید: «نپرس، اذیتش میکنی!»
رابطههای اولیه ما، بهویژه با والدین یا مراقبان اصلی، در شکلگیری حس ارزشمندی یا بیارزشیمان نقش مهمی دارند. وقتی کودکی بارها نادیده گرفته شود، بهتدریج این نادیدهگرفتن را بهعنوان یک «واقعیت درونی» تجربه میکند. گویی رابطه با دیگری، بذر تصویری را در ذهن ما میکارد که تا سالها بعد هم رشد میکند.
اینکه چه حسی نسبت به خود داریم، گاهی نه از عملکرد واقعیمان، بلکه از «بازتاب» دیگری میآید. اگر بارها شنیدهایم که باید قوی باشیم تا دوستداشتنی شویم، ممکن است بعدها از ضعفهایمان خجالت بکشیم؛ حتی وقتی کسی ما را بابت همان ضعفها درک میکند.
تا حالا فکر کردهای: تصویرت از خودت، بیشتر حاصل تجربههای درونی توست، یا حاصل نگاه کسانی که زمانی مهم بودهاند؟
سبکهای دلبستگی؛ شالودهی رابطههای آینده
علی، مردی آرام و مسئولیتپذیر است، اما همیشه در رابطهها، وقتی کسی بیش از حد به او نزدیک میشود، عقب میکشد. نه از روی بیعلاقگی، بلکه از ترس بلعیدهشدن. علی در کودکی مادر پرمشغلهای داشت که فقط در زمان بیماری یا بحران، به او توجه میکرد. حالا رابطهی صمیمی برایش یعنی: «قراره همهچیز ازم گرفته بشه».
سبکهای دلبستگی که در کودکی شکل میگیرند، پایهی تعاملات ما در بزرگسالیاند. مثلا کسی که دلبستگی ایمن تجربه کرده، در رابطه احساس امنیت میکند؛ اما کسی که دلبستگی اضطرابی یا اجتنابی دارد، مدام بین نزدیکی و فاصلهگرفتن نوسان میکند. این الگوها، نه از سر «اشتباه»، بلکه حاصل تنظیمهای ناخودآگاهی هستند که از گذشته به حال آمدهاند.
در واقع، رابطه با دیگری، نهتنها زمینهی شناسایی خویشتن است، بلکه میتواند مسیری باشد که در آن ترسهای قدیمی، دوباره فعال شوند یا حتی التیام یابند. اما بهشرطی که اینبار، رابطهای متفاوت تجربه شود.
رابطهای که رشد میدهد؛ رابطهای که سد میسازد
آیا تا بهحال حس کردهای در کنار بعضی آدمها، خودت را راحتتر ابراز میکنی؟ و در کنار بعضی دیگر، مدام در تردید و دفاع هستی؟ تفاوت این رابطهها، فقط در رفتار ظاهری طرف مقابل نیست؛ بلکه در حس درونیای است که آن رابطه در تو زنده میکند.
مثلا نرگس، در رابطهای طولانی، هر بار که احساس خشم یا غم میکرد، طرف مقابلش واکنش نشان میداد: «حالا اینقدر گریه نداره!» یا «با این چیزا عصبی نشو!» کمکم نرگس یاد گرفت احساساتش را قورت دهد؛ چون رابطه، اجازهی حضور کامل به او نمیداد. حالا حتی وقتی در رابطهی جدیدی قرار گرفته، هنوز نمیداند چطور احساساتش را بدون ترس بیان کند.
برعکس، بعضی رابطهها مثل خاک حاصلخیزند؛ وقتی در آنها باشی، خودت را بیشتر میشناسی. چون طرف مقابل، بهجای قضاوت، کنجکاوی دارد؛ بهجای اصلاحکردن، همراهی میکند. این رابطهها آینهای شفافترند که تصویر تو را واضحتر بازتاب میدهند.
اما چطور میتوان فهمید که یک رابطه، رشدآفرین است یا مانع؟ پاسخ همیشه روشن نیست، ولی میتوان از بدن، احساسات و رفتارهای تکرارشونده سرنخ گرفت. هرجا احساس کردی نمیتوانی خودت باشی، شاید آن رابطه، بهجای رشد، نقش سد را بازی میکند.
برخی رابطهها، با تمام نزدیکیشان، مثل یک مه غلیظ، تصویر ما را تار میکنند. نه بهخاطر نبود علاقه، بلکه چون آن رابطه، ما را به بخشی از خودمان محدود میکند. مثل رابطهای که فقط وقتی «قوی» هستی، پذیرفته میشوی. یا فقط وقتی «مفید» باشی، دوستداشتنی هستی. این نوع رابطهها، خویشتن را قطعهقطعه میکنند.
برعکس، رابطهای که رشد میدهد، تو را مجبور نمیکند بخشی از خودت را انکار کنی. حتی اگر گاهی تعارض پیش بیاید، یا اختلافنظر داشته باشید، باز هم فضای پذیرفتهشدن حفظ میشود. در چنین رابطهای، میتوانی بگویی «نمیدانم»، میتوانی خسته باشی، و هنوز مطمئن باشی که ارزشمندیات باقیست.
گاهی برای سنجش یک رابطه کافیست از خودت بپرسی: «آیا در این رابطه، بیشتر خودم را میشناسم؟ یا بیشتر از خودم فاصله میگیرم؟» اگر پاسخ، دومی است، شاید وقت آن باشد که به کیفیت بازتابی که از دیگری میگیری، دوباره نگاه کنی.
بازآفرینی خویشتن در آیینههای تازه
اینکه رابطهها در شکلگیری خویشتن اثر دارند، به این معنا نیست که ما محکوم به بازپخش گذشتهایم. مغز انسان، حتی در بزرگسالی، توانایی شکلدادن مسیرهای جدید را دارد. بهویژه زمانی که در معرض رابطهای امن، صمیمی و همدلانه قرار میگیرد.
فرض کن در رابطهای باشی که در آن، نهتنها ضعفهایت سرزنش نمیشوند، بلکه با همدلی شنیده میشوند. تجربههای اینچنینی، مثل آینههایی تازهاند که تصویری دقیقتر و پذیرا از تو نشان میدهند. این آینهها، بهتدریج، صدای درونی گذشته را آرامتر میکنند.
گاهی فقط یک نفر کافیست که نگاه متفاوتی به تو داشته باشد؛ نگاهی که نه تحریفشده است، نه قضاوتگر. این نگاه، اگر بهاندازه کافی تکرار شود، میتواند تصویری تازه از خویشتن را در تو زنده کند؛ تصویری که بیشتر از آنچه از گذشته مانده، به آنچه امروز هستی نزدیکتر است.
و البته، این مسیر همیشه آسان نیست. رابطهی امن، نهتنها فرصت، بلکه مسئولیت هم میآورد. چون در آن باید بپذیری که نگاه قبلیات به خودت، شاید کامل نبوده. این پذیرش، گاهی درد دارد؛ اما بعد از آن، فضای تنفس تازهای شکل میگیرد.
در نهایت، این ما هستیم که انتخاب میکنیم در کدام رابطهها بمانیم و کدام بازتابها را جدی بگیریم. چون همانقدر که رابطه میتواند خویشتن ما را تحریف کند، میتواند به ما کمک کند تا خودِ گمشدهمان را بازیابیم.
جمعبندی مقاله
رابطه با دیگری، فقط تجربهای بیرونی نیست؛ بلکه آینهای است که تصویر ما از خود را بازتاب میدهد، تقویت میکند یا حتی تغییر میدهد. از رابطههای کودکی تا پیوندهای بزرگسالی، هر کدام میتوانند نقشی کلیدی در شکلگیری یا تحریف خویشتن ایفا کنند. بعضی رابطهها، ما را از خود واقعیمان دور میکنند؛ در حالی که بعضی دیگر، با فراهم کردن فضای امنیت و پذیرش، کمک میکنند تا خودمان را بهتر ببینیم. شناخت این تفاوت، گامی اساسی برای رشد فردی و شناسایی خویشتن است.
- رابطهها نقش آینه را دارند؛ آنها میتوانند تصویر ما از خود را بسازند یا مخدوش کنند.
- تجربههای اولیه با والدین یا مراقبان، سبک دلبستگی و احساس ارزشمندی ما را شکل میدهند.
- بعضی رابطهها ما را مجبور میکنند بخشی از خود را پنهان کنیم تا پذیرفته شویم.
- رابطههای امن و همدلانه در بزرگسالی میتوانند صدای کهنهی درون ما را تغییر دهند.
- آگاهی از کیفیت رابطهها، قدمی مهم در بازشناسی خود و تجربهی رشد درونی است.
برای اندیشیدن بیشتر
آیا در رابطههای مهم زندگیات، بیشتر احساس دیدهشدن داری یا بیشتر احساس باید «نقشی» را بازی کنی تا پذیرفته شوی؟
سه گفتوگوی اخیرت را مرور کن و ببین پیش از حرفزدن چند بار کلماتت را ویرایش کردی و چند بار نه را نگفتی و چند بار بدن تو منقبض شد و بار سنگین گرفت. از خودت بپرس اگر همین جا مخالفت کنم چه میشود و آیا هنوز پذیرفته میمانم یا نه میمانم. روی مقیاس یک تا ده حس دیدهشدن را عدد بده و دلیل این عدد را با یک نمونهی عینی ثبت کن. برای هفتهی پیشرو یک رفتار کوچک و اصیل را انتخاب کن و بدون نقشبازیکردن اجرا کن.
اگر کسی امروز تو را همانطور که هستی بپذیرد، نه آنطور که باید باشی، فکر میکنی چه بخشی از خودت فرصت بروز پیدا میکند؟
فرض کن امروز بیهیچ شرطی پذیرفته میشوی و یک روزت را تصویر کن و ببین چه احساسی را اجازه میدهی و چه نیازی را به زبان میآوری و چه کاری را بدون عذر انجام میدهی. فهرست سه بخش از خودت را بنویس که اغلب پنهان میمانند و کنار هرکدام یک اقدام دو دقیقهای تعریف کن و امتحان کن. برای یک بازهی کوتاه پانزدهدقیقهای نقش هیچنقشی را تمرین کن و ببین تنفس تو چگونه تغییر میکند و انرژی تو چگونه برمیگردد. نتیجه را در یک جملهی اولشخص خلاصه کن و برای فرد امنی بازگو کن.
آیا رابطهای در گذشته یا حال هست که حس کنی تصویری نادرست از تو در آن بازتاب داده شده؟ چطور میتوانی آن تصویر را بازنویسی کنی؟
جملهی محوری آن رابطهی دشوار را پیدا کن و آن را عیناً بنویس و شواهد موافق و مخالف آن جمله را جداگانه فهرست کن. نسخهی تازهی همان جمله را اکنون به صورت اولشخص و زمان حال بازنویسی کن و آن را با یک رفتار مرزی یا یک درخواست مشخص در یک موقعیت کمخطر پشتیبانی کن. اگر شدنی است بازتاب تازه را از یک آینهی امن مثل دوست همدل یا درمانگر دریافت کن و با تکرار آن تصویر جدید را تثبیت کن. هر بار که صدای کهنه برمیگردد متن بازنویسیشده را با صدای بلند بخوان و یک اقدام کوچک تأییدکننده را همان لحظه انجام بده.
منبع مقاله
این مقاله با هدف کمک به رشد فردی و خودآگاهی نگاشته شده و بر پایه مفاهیم رایج روانشناسی توسعه فردی تدوین شده است.
شما میتوانید دیدگاه خود را بصورت کاملا ناشناس و بدون درج اطلاعات شخصی خود ثبت نمایید.
حاصل جمع روبرو چند میشود؟